با یه خودکار شکسته و یه قلب خسته
و یه مرد ، که غرورش شکسته
و یه دست ، که از فشار داره میلرزه
با یه عکس ،که تو ی پارک نشسته
اشک میریزه اون به خاطر خاطراتت
حیف لحظه هایی که بود خاطرخواهت
و حیف اشک هایی که شد بعد تو جاری
لعنت به خود تو لعنت به این عشق پوشالی
من ه ساده به پای تو چقدر نشستم
بهم بد میکردی ولی من نگفتم خستم
این و فهمیدم که تو ، لایقم نیستی
آخه توء لعنتی اصلا باکـــره نیســــتی
تو یه هرزه بودی و من چشام و بستم
الان دیگه از همه کس و همه چی خستم
تو اصلا آدم نیستی ، لیاقتت مرگه
تف به به روی تو آره تف به توء هرزه
تف به باطن تو که انقدر پست و کثیفه
آره ....................... خیلی پست و کثیفه